نام اسپند از کلمـه "سپنته" درون اوستا گرفته شده و در زبان پهلوی بـه معنی" افزونیک" یعنی برکت دهنده و مقدس است.(همـه چيز درباره اسپند-اعظم کردان،خبرنگار-ساري)

در فرهنگ‌ عامـه مردم‌ ايران باور و اعتقادي مشترک وجود دارد و آن مقدس دانستن اسپند و رفع بلا و چشم زخم حسودان است.

  براي‌ استوار ساختن‌ و تشديد قداست‌ اسپند، تزیین منقل اسپند عروس آن‌ را به‌ چند تن‌ از پيشوايان‌ ديني از جمله پيامبر اسلام‌(ص‌)، حضرت‌ على‌(ع‌) و حضرت‌ فاطمـه‌(ع‌) وابسته‌ كرده‌اند كه‌ هر يك‌ به‌ نحوي‌ درون انتخاب و كاشتن‌ و چيدن‌ گياه‌ اسپند دست‌ داشته‌اند.(در وردهای مخصوص‌ "اسپند دود كردن" آشكارا به‌ اين‌ اعتقاد عامـه‌ اشاره‌ شده‌ است‌ .)

*من و خان جون

  وقتی کوچک بودیم و با بچه ها بازی مـی کردیم، خانم جون بـه مادرم مـی گفت:" به منظور بچه ها اسپند دود کنـه"، یـا وقتی همـه فامـیل ، خانـه خانم جون دور هم جمع مـی شدند و مـی گفتند و مـی خندیدند،خانم جون خودش پا مـی شد و برای همـه اسپند دود مـی گرفت و بقیـه هم به منظور سلامتی خانم جون دعا مـی د.

 یـادمـه یـه روز یـه نفر آمده بود خونـه خانم جون و با دیدن بچه ها ونوه هاش، بهش گفت:" خوش بـه حالت کـه بچه ها ونوه ها دورو برت هستند..." وقتی کـه رفت خانم جون بـه ام گفت:" بره زود اسپند دود کنـه،چون فلانی چشاش شوره!"

 بعدا کـه بزرگ تر شدم دیدم بـه بهانـه های مختلف مثل خ وسایل نو برای منزل ،موقع رفتن و یـا حتی برگشتن از سفر، جلوی عروس و داماد،تولد نوزاد، به منظور خوشبو فضا و... تزیین منقل اسپند عروس همـه مثل خانم جون اسپند دود مـی کنند.

*گياهي علفی، پایـا و بوته ای

 در تعریف گیـاه شناسان اسپند یـا اسفند گیـاهی علفی هست ، پایـا و بوته ای کـه ارتفاع آن که تا 50 سانتیمتر مـی رسد و دارای برگ های فراوان و سبز با تقسیمات سه تایی نامنظم و باریک و دراز است.

گل های نسبتا بزرگ این گیـاه پنج کاسبرگ تقریبا سفید رنگ و پنج گلبرگ بلند بـه رنگ سفید مایل بـه سبز دارد. تزیین منقل اسپند عروس مـیوه گیـاه پوشینـه، کروی، دارای سهو بـه قطر 8 مـیلیمتر هست که حاوی دانـه های قهوه ای مایل بـه سیـاه فراوانی است.

 قسمت مورد استفاده این گیـاه دانـه ها هستند. گیـاه اسپند درون بسیـاری نقاط ایران از جمله اطراف تهران، قم، قزوین، کرج، تبریز، کرمان و وحواشی کویر ایران مـی روید.

نام این گیـاه از کلمـه "سپنته" درون اوستا گرفته شده و در زبان پهلوی بـه معنی" افزونیک" یعنی برکت دهنده و مقدس است.

ايراني ها از زمان هاي‌ كهن‌‌ اسپند را گياهى‌ مقدس‌ مى‌پنداشتند و براي‌ آن‌ نيرويى‌ آسمانى‌ و شفابخش‌ و جادويى‌ تصور مى‌كردند.

 در فرهنگ‌ عامة مردم‌ سرزمين هاي‌ اسلامى‌ نیز اسفند و دانة آن‌ مقدس‌ شمرده‌ مى‌شود و آن‌ را براي‌ درامان ماندن از بلاها و آفت ها و دفع‌ چشم‌ زخم‌ به‌ كار مى‌برند.

 همچنین این گیـاه به‌ دلیل داشتن‌ خاصيت هاي‌ طبى‌ ازجمله داروهايى بوده کـه ‌ ‌در جهان‌ اسلام‌ كاربرد زیـادی‌ داشته و در درمان‌ برخى‌ از بيماري ها از آن استفاده مـی شد.

گفته مـی شود اسفند گياهى‌ است‌ كه‌ كسى‌ آن‌ را نكاشته‌، و كسى‌ تخمش‌ را نيفشانده‌، و به‌ خودي‌ خود و با قدرت‌ خدايى‌ روييده‌ است‌. درون باور بسياري‌ از مردم‌ جهان‌ چنين‌ گياهانى‌ جنبة قدسى‌ دارد و از نيرو و خاصيت‌ جادويى‌ - درمانى‌برخورداراست.

حتی گفته مـی شود درميان‌مسيحيان‌فرانسه‌ وِردي‌ رايج‌ است‌ كه‌ به‌ خصوصيت‌ اين‌ چنين‌ گياه مقدس‌ اشاره‌ مى‌كند و مى‌گويد: تزیین منقل اسپند عروس «اي‌ گياه‌ مقدس‌ كه‌ نـه‌ تخمت‌ را افشانده‌اند و نـه‌ تو را كاشته‌اند، قدرتى‌ را كه‌ خداوند به‌ تو بخشيده‌ است‌، آشكار كن‌».

 ايرانيان‌ درون يكى‌ از وردهاي‌ مخصوصى‌ كه‌ به‌ هنگام‌ دود كردن‌ اسپند مى‌خوانند، پديداري‌ اين‌ گياه‌ را به‌ خدا نسبت‌ مى‌دهند و مى‌گويند: "... اسفند را خداوند بنا كرد"

 حتی آن‌ را با حضرت‌ مريم هم‌ ربط داده اند و گفته‌اند: حضرت‌ مريم‌ به‌ هنگام‌ درد درون زادن‌ عيسى‌(ع‌)، بر گياه‌ »خبز المشايخ‌» -که همان اسپند است- چنگ‌ و پنجه‌ افكند و اين‌ گياه‌ درون اثر پنجه‌هاي‌ مريم‌ به‌ صورت‌ 5 انگشت‌ درآمد از اين‌ رو، درون فارسى‌ آن‌ را پنجة مريم‌، چنگ‌ مريم‌، شجرة مريم‌ و بخور مريم‌ ناميده‌اند.

*اسپند درون فرهنگ عامـه

در فرهنگ عامـه ما اين باور وجود دارد کـه در هر یک از برگ های اسپند و دانـه اش خداوند فرشته ای را موکل کرده که تا ریشـه آن را ببوسد و سحر را برطرف کند.

 امام صادق(ع) هم فرموده اند:" خانـه ای کـه در آن اسپند باشد، شیطان که تا هفتاد خانـه از آن دوری مـی کند و شفای هفتاد مرض است."

اعتقاد بـه چشم زخم از دیرباز درون بسیـاری از فرهنگ های دنیـا مثل هند و مصر و یونان و روم باستان،نيز درون دین یـهود و حتي درون اسلام هم دیده شده و منحصر بـه یک فرهنگ و تمدن نیست.

 در فرهنگ های حاشیـه دریـای مدیترانـه مخصوصا ترکیـه و یونان به منظور دور زخم چشم از چیزی بـه نام "نظر" یـا "چشم آبی" استفاده مـی شود.(در مازندران هم استفاده از نظرقرباني و دانـه هاي آبي تسبيح بـه نام کئوميرکا براي رفع چشم زخم معمول بوده است.)

در کشور ما براي دفع چشم زخم اغلب از روش دود اسفند و همزمان گفتن جمله معروف"بترکه چشم حسود" و یـا از آویزان آیـه" وان یکاد" درون مکان مورد نظر استفاده مـی کنند.

بررسی های علمـی ثابت کرده انسان دارای نیروهای شگفتی است کـه مـی تواند آثارمثبت و منفی از خود بـه جا بگذارد.

 مفسران تفسیر نمونـه هم بر این باورند کـه این نیرو درون برخی از چشم ها تقویت شده و شخص از راه امواج ویژه ای مـی تواند درون دیگری تاثیر بگذارد !

 به گفته کارشناسان فرهنگ عامـه درون سرزمين ها و فرهنگ هاي‌مختلف‌،اسپند را به‌ شيوه‌هاي‌ گوناگون‌ و با آداب‌ و رفتارهاي‌ خاص‌، به‌ قصد چشم‌ زخم‌زدايى‌ و درمان‌ بيماريها و دردها به‌ كار مى‌برند کـه رايج‌ترين‌ اين‌ شيوه‌ها ‌"اسفند گردانى" و "خال‌ گذاري" است‌.

 مشتى‌ دانة اسپند را برمى‌دارند و دور سر شخص‌ يا حيوان‌ مى‌گردانند. بعد دانـه‌هاي‌ اسپند را يكى‌ يكى‌ مى‌شكافند، يا همـه‌ را درسته‌ درون آتش‌ منقل‌ يا آتش‌ گردان‌ مى‌ريزند و دود آن‌ را درون فضاي‌ خانـه‌ و پيرامون‌ شخص‌ و حيوان‌ مى‌پراكنند.

گاهى‌ با دانـه‌هاي‌ اسپند موادي‌ ديگر همراه‌ مى‌كنند و مى‌سوزانند.معمول‌ترين‌ چيزهايى‌ كه‌ با اسپند مى‌آميزند كندر و زاج‌ يا زاگ‌ است‌. وِشا و كندر از صمغ هاي‌ خوش‌ بو و معطر است‌ و زاج‌ ماده‌اي‌ است‌ كه‌ رنگى‌ كبود دارد و با چشم‌ كبود يا چشم‌ زاغ‌ همرنگ‌ است‌.

گاهى‌ هم‌ دانـه‌هاي‌ اسپند را با چيزهايى‌ وابسته‌ به‌ انسان‌ يا حيوان‌، يا چيزهايى‌ كه‌ با انسان‌ و حيوان‌ تماس‌ دارد، همراه‌ مى‌كنند و مى‌سوزانند، مثلاً يك‌ تكه‌ پارچه‌ يا يك‌ تار نخ‌ يا بندی از لباس‌ شخص‌ِ دارندة چشم‌ بد، يا كسى‌ كه‌ احتمال‌ زخم‌ چشم‌ از او مى‌رود، به‌ دست‌ مى‌آورند و با دانـه‌هاي‌ اسپند دور سر شخص‌ نظرخورده‌ مى‌گردانند و بعد درون آتش‌ مى‌ريزند و مى‌سوزانند و چنانچه نتوانند اين‌ چيزها را به‌ دست‌ آورند، مقداري‌ از خاك‌ ته‌ كفش‌ دارندة چشم‌ بد را، يا خاك‌ جايى‌ را كه‌ او از آنجا عبور كرده‌، مى‌گيرند و با دانـه‌هاي‌ اسفند مى‌سوزانند.

 مردم‌ لرستان‌ سرجارويى‌ را به‌ نام‌ شورچشمانى‌ كه‌ مى‌شناسند، قيچى‌ مى‌كنند، سپس‌ بريده‌هاي‌ سرجارو را با دانـه‌هاي‌ اسفند مخلوط مى‌كنند و در غروب‌ دوشنبه‌ يا چهارشنبه‌ دور سر بيمار چشم‌خورده‌ مى‌گردانند و در آتش‌ مى‌ريزند و دود مى‌كنند.

 همچنين‌ درون برخى‌ جامعه‌هاي‌ سنتى‌ ايران‌ براي‌ باطل‌ كردن‌ سحر و جادو، اسفند و كندر را با مقداري‌ پوست‌ سير و پياز، يا خرده‌هايى‌ از استخوان‌ جمجمة سگ‌ مخلوط مى‌كردند و در شب‌ چهارشنبه‌ آنـها را درون آتش‌ مى‌ريختند و دود مى‌كردند و مى‌گفتند: «توعاطل‌ كردي‌،من‌باطل‌كردم‌».

*اسفند دونـه دونـه

 در مراسم‌ اسفند گردانى‌ و ريختن‌ دانة اسفند درون آتش‌ و سوزاندن‌ آن‌، وردها يا دعاهايى‌ خوانده‌ مى‌شود. اين‌ وردها موزون‌ و شعر گونـه‌اند. واژگان‌ وردها درون فرهنگ هاي‌ مختلف‌ با هم‌ فرقهايى‌ دارند، اما ساخت‌ معنايى‌ آنـها، يكسان‌ است‌ و تماماً يك‌ عقيده‌ و پنداشت‌ عمومى‌ را با رمز و نشانـه‌ مى‌رساند.

 وردها عموماً با نام‌ گياه‌ اسپند و شمار «سى‌ و سه‌» يا «صد و سى‌» دانة اسپند هست و اين‌ چنين‌ آغاز مى‌شود: «اسفند، اسفند دونـه‌/ اسفند سى‌ و سه‌ دونـه‌يا صد و سى‌ دونـه‌».

 اين‌ شماره‌ احتمالاً به‌ كثرت‌ دانـه‌هاي‌ اسپندي‌ كه‌ مى‌خواهند دود كنند، اشاره‌ دارد. وردها معمولاً با عبارت‌ «بتركه‌ چشم‌ حسود و بخيل‌ و بيگانـه‌!» يا عباراتى‌ شبيه‌ آن‌، پايان‌ مى‌يابد.

در مازندران موقع دود اسپند مي گويند:"اسفند دونـه دونـه،صد وسي و سه دونـه،هر خونـه اي يه دونـه،کولک دکاشته موسي،کولک بچيه عيسي،شنبه زا،يک شنبه زا...جمعه زا،بترکه چشم حسود."

 آدم هاي‌ كبود چشم‌، ازرق‌ چشم‌، شور چشم‌ و سياه‌ چشم‌، زنان‌ بزا و نزا ، آدم هاي‌ سرسياه‌، سق‌ سياه‌ و دندان‌ سفيد، همسايگان‌ دست‌ راست‌ و دست‌ چپ‌ ، اهل‌ كوچه‌، محله‌ و زاده‌ شدگان‌ روزهاي‌ هفته‌ مثل‌ شنبه‌زا، يكشنبه‌زا ... و جمعه‌زا و زاده‌ شدگان‌ اوقات‌ مختلف‌ شبانـه‌روز مانند صبح‌زا، ظهرزا ... و شب‌زا، بيرون‌ روندگان‌ از شـهر و دروازه‌ و واردشدگان‌ از دروازه‌ به‌ شـهر ، چرندگان‌ و پرندگان‌، انس‌ و جن‌ و پري‌ و پريزاد و ... يكايك‌ درون اوراد مخصوص‌ اسپند مى‌آيند .

در فرهنگ هاي‌ كهن‌ و سنتى‌، عامة مردم‌ بر اين‌ باور بوده‌اند كه‌ همزمان‌ با خواندن‌ هر يك‌ از كلمـه‌هاي‌ اوراد مخصوص‌ اسپند و سوختن‌ و تركيدن‌ هر يك‌ از دانـه‌ها درون آتش‌، يكى‌ از نيروهاي‌ شرير و زيانكار چشمان‌ بد و حسود و بخيل‌ نيز مى‌سوزند و نابود مى‌شوند.

 برخي همچنين‌ مى‌پنداشتند كه‌ صداهايى‌ كه‌ از سوختن‌ دانـه‌هاي‌ اسفند درون آتش‌ برمى‌خيزد، علامت‌ تركيدن‌ چشم‌ بد و حسود است‌.

*خط و خال

 خال‌ گذاشتن‌ با خاكستر اسفند روي‌ تن‌ و صورت‌ نظر خورده‌ به‌ اين‌ ترتيب‌ است‌ كه‌ با خاكستر دانـه‌هاي‌ سوختة اسپند، خط و خال هايى‌ روي‌ پيشانى‌، ميان‌ ابروان‌، روي‌ گونـه‌ها و چانـه‌ و بناگوش‌، و گاهى‌ تن‌ كودكان‌ يا بزرگ‌سالان‌ مى‌گذاشته‌اند.

خط و خال هايى‌ را كه‌ به‌ شكل‌ چشم‌ مى‌كشيدند چشمارو يا چشمارُخ‌، و خط و خال هايى‌ كه‌ به‌ شكل‌ «ل‌» مى‌گذاشتند "لام‌" يا "لامچه‌"مى‌ناميدند.

 در ميان‌ برخى‌ از ايرانيان‌ رسم‌ بود كه‌ از دانـه‌هاي‌ اسپند طلسم هايى‌ مى‌ساختند، به‌ اين‌ شكل‌ كه‌ نخست‌ دانـه‌هاي‌ اسفند را به‌ چند رشته‌ نخ‌ مى‌كشيدند. سپس‌ آنـها را به‌ يكديگر مى‌بستند و از آنـها شَدّه‌هايى‌ به‌ شكل‌ چهارگوش‌ و سه‌گوش‌ و لوزي‌ و گرد، درمى‌آوردند.

 از دانـه‌هاي‌ اسفند براي‌ تندرستى‌ و سعادت‌ و شگون‌ و شادي‌ درون آراستن‌ و تزيين‌ سفره نوروزي‌ و خوانچة سر عقد هم استفاده‌ مى‌كنند.

دانـه‌هاي‌ اسفند رنگ‌ شده‌ را درون خوان‌ يا خوانچه‌ يا سينى‌ و ظرفى‌ به‌ شكلهاي‌ گوناگون‌ مى‌آراستند و در روي‌ سفرة هفت‌سين‌ و سفرة عقد مى‌گذاشتند.

در شيراز رسم‌ بود كه‌ از يكى‌ دو هفته‌ به‌ نوروز مانده‌، اسفند فروشان‌ دوره‌ گرد با طبق هاي‌ پر از اسفندِ رنگ‌ شده‌، درون محله‌ها به‌ راه‌ مى‌افتادند.

 هر خانواده‌ مقداري‌ اسپند يا به‌ اصطلاح‌ شيرازي‌ «بوخوش‌»، از اسفند فروش‌ مى‌خريد و با آن‌ سفرة نوروزي‌ خود را مى‌آراست‌.

در گذشته‌، همراه‌ جهاز عروس‌، يك‌ كيسة ترمـه‌ يا مخمل‌، يا يك‌ كيسة پارچه‌اي‌ گلدوزي‌ شده‌ پر از اسپند و يك‌ منقل‌ يا آتشدان‌ كوچك‌ برنجى‌ كنده‌ كاري‌ شده‌ درون خوانچه‌ يا طبق‌ مى‌گذاشتند و به‌ خانة داماد مى‌فرستادند. اين‌ رسم‌ هنوز هم‌ درون برخى‌ از جامعه‌هاي‌ سنتى‌ ايران‌ معمول‌ است.

 کارشناسان فولکور یکی دیگر از دلایل تقدس اسپند را رنگ آن مـی دانند و مـی گویند: درون فرهنگ‌ ايران‌ رنگ‌ سبز و سبزي‌، نمادي‌ از حيات‌ و فراوانى‌ و بركت‌ بوده‌، جنبة قدسى‌ داشته‌ است‌. هميشـه‌ سبز و بارور بودن‌ گياه‌ اسپند نيز مانند درخت‌ سرو، انگيزة ديگري‌ بر مقدس‌ و مبارك‌ شمردن‌ اسفند درون ميان‌ مردم‌ به‌ شمار مى‌رفت‌.

*ضد تب و درد

 پلينى-طبيعى‌دان‌ رومى-‌ درون نخستين‌ سدة ميلادي‌، چند صفحه‌ از كتاب‌ بيستم‌ خود را به‌ خواص‌ گوناگون‌ سداب‌ و گياهان‌ وابسته‌ به‌ اين‌ تيره‌، به‌خصوص‌ اسپند اختصاص‌ داده‌ است‌ .

 او كاربرد اسفند و تركيبهاي‌ دارويى‌ برساخته‌ از آن‌ را درون درمان‌ انواع‌ بيماري ها، دردها، گزيدگي ها و پيشگيري‌ از بيماري ها و ناخوشي ها و نيز روش هاي‌ كاربرد آنـها را شرح‌ مى‌دهد و مى‌نويسد:"خوردن‌ اسپند همراه‌ با كلم‌، تب هاي‌ شديد و دردهاي‌ معده‌ را تسكين‌ مى‌دهد.گ

ديوسكوريدِس‌- پزشك‌ يونانى‌ سدة 1 م‌ و مؤلف‌ كتاب‌ مواد طبى‌-نيز از كاربرد اسفند درون درمان‌ بيماري ها و دردهاي‌ گوناگون‌ سخن‌ گفته‌ و آن‌ را درون معالجه‌ درمان‌ بسياري‌ از دردها و ناخوشي ها همچون‌ پهلو درد، سينـه‌ درد، تنگى‌ نفس‌، سرفه‌، ورم‌ ريه‌، درد مفاصل‌، دفع‌ كرم‌، گوش‌ درد، خارش‌ و ورم‌ حاد به‌ كار‌ است.‌

 در 100 گرم گیـاه اسفند 68 گرم آب - 6 گرم پروتین - 5/1 گرم چربی - 16 گرم آلکالوئیدهای آزاد - 6 گرم فیبر - 6% گرم کلسیم - 6% گرم فسفر و 250 مـیلی گرم تیـامـین وجود دارد و در طب عامـیانـه هم به منظور بهبود آسم، کولیک، تب، سنگ مثانـه، هیستری، یرقان، مالاریـا، سرطان، پارکینسون و رماتیسم استفاده مـی شود.

* طب نوين ريشـه درون طب سنتي دارد

هرچند این آموخته ها از زمان گذشته بـه ما رسیده، با پیشرفت تکنولوژی و علم تغییر نکرده و بعضی ها بـه این نوع اعتقادات باوری راسخ دارند و زندگی شان را برمبنای این اعتقادات بنا مـی کنند.

 اکنون گرچه طب نوین درون شناخت بیولوژیک بسیـاری از بیماری ها موفق و از حل معضلات موجود ناتوان نیست ، درون اصل، پیشرفت های نوین پزشکی درون بسترهای آیین سنتی قرون گذشته ريشـه دارد .

 امروزه بـه کمک همـین دیدگاه علم نوین پزشکی مـی توانیم بسیـاری از مکانیسم های درمانی درون طب سنتی و گیـاهی را توضیح و جایگاه آن را ازنیروهای ناشناخته بـه قوانین کشف شده دنیـای محسوس تغییر داد.

ايميل نويسنده: (karez_60@yahoo.com)




[مازندنومـه :اسفند دونـه ... - mazandnume.com تزیین منقل اسپند عروس]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 13 Jul 2018 03:53:00 +0000